سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

/

خدایا...
زیر چتر مهربانیت پناهم می دهی؟
چندیست بارانیم....!

الان که دارم مینویسم اینجا داره بارون شدید میاد بارون با تگرگ

اینروزا شهرم خیلی زیبا شده همه چیز حس نو شدن داره

قناری های تو آپارتمان فسقلی ما هم آواز مستانه سر داده اند کلی ورجه وورجه می کنند

منم حس نو شدن دارم ولی اگه بشه فکر می کنم اینروزها دارم خواب میبینم

نمیخوام ناراحتتون کنم نمیخوام خاطرتون رو مکدر کنم دوست ندارم فکر کنید همش دارم ناله می کنم

ولی دلم میخواد از واقعیتها واتفاقاتی که دور وبرم میگذره اینجا بنویسم نمیدونم خوبه یا بد ولی من دوست دارم که بنویسم

دوستم که براتون ازش صحبت کرده بودم  شوهرم چند را جلوی راهش گذاشته

1- طلاق بگیرند ومهریه رو ببخشه وبچه ها رو تقسیم کنند

2- متارکه کنند واز هم جدا زندگی کنند وباز هم مهریه رو ببخشه وبچه ها رو دوست من بزرگ کنه  وکسی هم نفهمه ومواقعی که مهمون دارند پیش هم باشند

3- شوهرش همسر دوم بگیره همسری که دوست من باید انتخاب کنه در اینصورت هم مهریه را ببخشه

4 - با هم زندگی کنند ولی یک زندگی جهنمی درست مثل این مدت

من دوست داشتم 14 فروردین بشه ودوستم رو ببینم  واون هم همین آرزو رو داشته تمام این مدت تو خونه زندانی بودند و همسر به اندازه تمام پیامک ها که بین  دوستم واون ......... رد وبدل شده عذابش داده 

دوست من تو این کمتر از یک ماه 10 کیلو وزن کرده 

من تمام تلاشم رو کردم  براش نوبت مشاور گرفتم مشاور راهکارهایی نشونش داد ولی امروز  که باهاش صحبت کردم مثل اینکه همسرش کوتاه نیومده بیشتر به همسر دوم راضیه

به نظر شما باید چکار کنه ؟؟؟؟؟

یه اتفاق دیگه هم خاطرم رو آزار میده یکی از نزدیکانم که باعشق ازدواج کرده با همسرش اختلاف داره  پسر 8 ساله شون دیگه راضی نیست باهاشون زندگی کنه گفته من نمیتونم با شما که دائم دعوا واختلاف دارید زندگی کنم

میگویند اگر میخواهید ازدواج موفقی داشته باشید باید با طرف مقابل سفر برید  ورفت و آمد داشته باشید این دو از بچگی با هم بزرگ شدند  همیشه خانواده ها با هم در سفر ویا در  کنار هم بودند واین باعث شد این دو عاشق هم شوند  ونتیجه این شد یک زندگی که بعد از 10 سال هنوز شکل یک زندگی نرمال را ندارد

ما که نفهمیدیم باید با عشق ازدواج کرد یا ................... 

شادوپیروز باشید این یه دستوره

 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/1/21ساعت 12:30 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

هفت سین امسال

در بهاردیدیم هنوز فرصتی برای بازگشت هست .

در یک سال یک بهار هست ودر عمر بیشمار .....

بهار با تمام زیباییهایش یک پیام دارد وآن هم یکرنگی ست .

گلها جواب زمستانند به جواب آفتاب   نه زمستانی باش که بلرزانی  نه تابستانی باش

که بسوزانی بهاری  باش که برویانی .

 پی نوشت 1  :

سال تحویل امسال حس عجیبی داشتم یه حس معنوی عجیب  بغض و اشک امانم نمیداد  اعتقاد دارم موقع سال تحویل حتما بهترین لباس هایم را بپوشم با بهترین آرایش   وبا وضو باشم 

این لحظه از سال را با هیچ لحظه دیگری عوض نمی کنم

خدا را شکر که یکسال دیگر رو دیدم از کجا معلوم سال دیگر باشیم

دوستی دیشب می گفت که اصلا برایش مهم نیست سال تحویل بیدار باشد  به قول خودش مگه قراره چه اتفاق مهمی بیفته

از لحظه سال تحویلم عکس گرفتم خیلی زیاد از سفره هفت سین و................

ولی به دلیلی که قبلا گفتم وبازم میگم اینترنت ما سرعتش خیلی پایینه اینترنت پرسرعت به

 شماره تلفنمون تعلق نمی گیره  هنوز تو عهد بوقیم با اینترنت هوشمند کار می کنم

برای همینه که کمتر به دوستان سر میزنم بعضی وبلاگها یا اصلا باز نمیشه یا یک ساعت طول میکشه

 تا باز بشه

به خاطر همین هست که  نتونستم همه عکس ها رو بذام سر فرصت میخوام بهترین عکس ها رو بذارم 

نمیخوام تعریف کنم تو تمام دید وبازدیدها  متوجه شدم سفره خودم از همه شیک تره البته به لطف دوست مهربانم

پی نوشت 2 : چیز جدیدیکه امسال متوجه شدم اینه که حس وحال دید وبازدید کم شده  در صورتیکه

عید مال دید وبازدیده نه مسافرت قدیم که مسافرتی وجود نداشته  خود من امسال چند تا مهمونی

 بیشتر نرفتم وچند تا مهمون هم بیشتر نداشتم البته من تا اواخر فرودین مهمونی هامون ادامه داره وهفت سینم رو جمع نمی کنم

امسال سردی رو تو رفتار آدمها حس کردم هیچ چیز مثل قبل نبود

تازه امسال بیشتر تو خونه بودیم پوسیدم تو خونه

تازه آقای همسر هم  دوست نداشت منو پای سیستم ببینه

جالبتر اینکه ما هر سال سیزده بدر یا باید با خانواده همسرم که دوسه نفر بیشتر نیستند باشم یا تنها

امسال تنهاییم چند ساعتی میریم توپارک وبر می گردیم ومنم حسرت خانواده های شلوغ  وپرجمعیت

 رو میخورم  البته من هم نمیتونم مثل قبل رو زمین بشینم باید سرپا باشم برای همینه زمان کوتاهی بیرون میمونیم

آخه چرا قبول نمی کنه برای یکسال هم که شده من با خانواده خودم باشم  نمیتونم حرفی بزنم باید قبول کنم

میگه بسه دو سه روز باهاشون بودی اوایل عید دیگه کافیه  من از تنهایی متنفرم البته تو جمع های شلوغ

آدم با ازدواج خیلی چیز های خوبی بدست میاره  ویه چیز هایی رو از دست میده

من عاشق مسافرتم  ومهمونی و شلوغی با ازدواج تمام اینها محدود شد  ولی باز هم  خدا را شکر میکنم

بازم غر زدم ول داده بودم سال جدید شادی رو براتون به ارمغان بیارم

ولی این را هم اضافه کنم  عید امسال آرامش عجیبی در خانه ما حکمفرما بود سکوت بود و آرامش

چه زود تمام شد تعطیلات  چه بد که دوشنبه هم 8 ساعتی هستم

شاد ویروز باشید این یه دستوره

 


نوشته شده در شنبه 91/1/12ساعت 9:41 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

 

 

بهار بهترین برا ی آغاز و آغاز بهترین بهانه زیستن  آغاز زیستن مبارک

 

سلام

 

به دوستای گلم

وقت زیادی ندارم برای نوشتن

فقط اومدم بگم امیدوارم سال خوبی داشته باشید

سال تحویل به یاد همتون بودم

دو سه روزی نبودیم خونه بابای بودیم با کلی مهمون ورفت  واومد دیشبم با یه مهمونی بزرگ

اینترتمون خیلی داغون برای همین نمیتونم جواب ذوستانم رو بدم

آقای همسرم حساس شده می گه کمتر برو سراغ این اینترنت

خلاصه ببخشید ما رو

برای دوستم هم دعا کنید مشکلش حل نشده  خودشون رو تو خونه حبس کردند به همه گفتند

رفتیم مسافرت ولی تو خونه نشستند   داداشش بهم گفت رفتند مسافرت  ولی حقیقت نداشت

آرزو می کنم تو این روزهای اولیه بهار نشاط به زندگیشون برگرده

باورتون میشه موقع سال تحویل به یاد همه دوستان مجازی هم بودم

لطف کنید اگه این پست رو خوندید پست قبلی که مربوط به خاطرات سال 90 هست رو حتما بخونید

آرزو دارم نوروزی که در پیش رو دارید آغاز روزهایی باشد که آرزو دارید

شاد وپیروز باشید

سال خوبی داشته باشید این یه دستوره

 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/1/7ساعت 8:50 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

بهار ثانیه ثانیه می آید  واینجا کسی هست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری برایتان آرزوهای خوب دارد  روزها و ساعتها و دقایق وثانیه ها می گذرند وچه زود می گذرند .


احساس من اینست که زمان زودتر از همیشه د گذر است انگار که می خواهد به جایی برسد مثل مردم شهر ودیارمان که دنبالشان گذاشته اند همه  در کوچه خیابان سر گردانند 


ولی موقع سال تحویل همه جا آرام  آرام آرام


 می خواهم از سال 90 بگویم


سال 90 سریعتر از سالهای قبل گذشت و برای من پر  از خاطرات تلخ وشیرین بود


سه ماهه اول سال در محیطی کار می کردم که سرشار از دروغ وتهمت وغیبت بود  واین عذابمم میداد  اواخر خرداد یعنی 26 خرداد از مدیر مجتمع خواستم مرا که معاون مجتمع هم بودم رها کند   مدیر وقتی اوضاع روحی مرا دید ودید که صبر تمام شده مرا مرخص کرد ورفتم وپشت سرم را نگاه نکردم تا اول مهرماه


همان اواخر خردا وشروع تعطیلی تابستان لبود که بیماری به سراغم آمد بیماری که مرا به روانه پزشک  وبیمارستان و....... زانو دردی که باعث شد نمیدانم تا کی ولی باید نشسته وروی میز  نماز بخوانم روی زمین ننشینم   و.......................


نمیدانم این وضع من تا کی ادامه خواهد داشت ولی تنها اتفاق ناخوشایند این سال برای من همین بود که باعث شد تابستان خانه نشین شوم  اصلا من به تعطیلی حساسیت دارم


  بعد از آن سال تحصیلی جدید در محیطی کار کردم که آرامش را به من هدیه داد درست است که در همان مجتمع مشغول به کار شدم ولی نه به عنوان معاون  در دو مدرسه با مدیران عالی که هر از نظر شخصیتی بسیار عالی وقدر دان بودند هر چند من از هیچ کاری دریغ نمی کردم لحظه ای بیکار نبودم  وآرزویم بود که آنی برای خودم باشم وبنشینم ومثل دیگر دبیران چایی میل کنم


ولی آنها هم مواظب من بودند


از اتفاقت خوب امسال ازدواج برادرم در شهریور نود بود که یک هفته شادی را برایمان به ارمغان داشت وبعد از آن عقد خواهرم با کسی که  برازنده او بود


واین  اوخر هم مشکل دوستم از نگرانیهای آخر سال من بود


دوستم تمام وسایل هفت سین را که برای خود خریداری کرده بود توسط یکی دیگر از دوستان برای من فرستاد  وخواست

 که من ازآنها ااستفاده کنم  دیشب با اشک چشمم هفت سینی درست کردم که قرار بد او درست کند ازش بی خبرم

 امروز با برادرش تماس گرفتم وجیایاحوالش شدم ولی مثل اینکه هنوز اوضاع بر وفق مرادشان  نیست


 وسال آینده که قرار است اتفاقات خوبی اگر خدا بخواهد رخ دهد


که اگر خدا بخواهد سال خوبی خواهیم داشت


از خدا میخواهم سال آتی سالی پر از حضور او درزندگی همه ما باشد آمین


برای همه دوستانم آرزوی موفقیت می کنم

برای دوست وخواهر خوبم کلک بهار آرزوی موفقیت وسالی توام با شادی می کنم


برای سمفونی صبر برادر خوبم که امیدوارم به همین زودی ها رخت دامادی بر تن کند


خواهر خوبم بانوی جنوب که برایش سرسبزی  وموفقیت آرو میکنم


برای خواهر خوبم گپم پی توئه که همیشه درک اسمش برایم مشکل بود


برای خواهران  گلم گل یخ و سحر بانوی عزیزم  وبرای عمو نوید و دیگر دوستانم که قلمم فرصت نام بردن هاز آنها را ندارد آرزوی بهروزی می کنم  


 وبرای کیمیای مهر عزیز که به تازگی پدرش را ازدست داده است نیز آرزوی سال توام با رحمت خداوند وشادی آرزو میکنم


 وبرای همسرم سالی پر از برکت وسلامتی وجیبی پر از پول آرزومندم

شما را دعوت می کنم که شادترین وتلخ ترین خاطرات امسالتون رو اگه که دوست داشتید اینجا به قلم بکشید و اگر هم میلتون کشید به این سوالات جواب دید

زیباترین کلمه یا جمله  ای که شنیدی  : زیباترین جمله ای که شنیدم این بود که همسرم درجلسه ای بیان کرد که از گذشت وصبوری من لذت می برد

زیباترین پیامکی که خواندید   : زن قداست دارد برای با او بودن باید مرد

وشما از زیباترین هایتان بگویید

شاد و سرزنده و پیروز باشید این یه دستوره


نوشته شده در دوشنبه 90/12/29ساعت 8:58 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

گفتم خدایا دلگیرم  گفت : حتی از من ؟ گفتم خدایا دلم را ربودند  گفت پیش از من

گفتم خدایا چقدر دوری  گفت : تو یا من ؟ گفتم خدایا تنهاترینم

گفت پس من ؟ گفتم خدایا کمک خواستم گفت از غیر از من ؟

گفتم خدایا  اینقدر نگو من 

گفت : من توام تو من ...........

امشب دلگیرم نه به خاطر خودم به خاطر دوستم 

اینروزا وقت سر خاروندن ندارم  صبح تا ظهر سر کار بعد از ظهر فیزیوتراپی خلاصه درگیرم

این چند رز یه خواب راحت و یه غذای درست درمون نخوردم

یه مشکل به بیه مشکل ها اضافه شد

دوستم با شوهرش اخلاف پیدا کرده وداره کارشون به طلاق می کشه این اتفاق ها

 تو ای سه روز بدون هیچ اختلاف قبلی 

دوستم چون خواهر نداره وبا کسی راحت نیست با من در میون گذاشت دیروز درخواست

 طلاق دادند و  فردا.........

سه تا بچه کوچک داره یه دوقلو  5 ساله ویک بچه 3 ساله

ببینید چی میشه  مشکل از یک مزاحمت تلفنی شروع شد که من در جریان همه چیز بودم

همه چیز داره تموم میشه من این چند روز  چقدر تلفن زدم  چندین ساعت دارم با  تلفن حرف میزنم

 تا کارشون حل میشه مشکل اینجاست که من نمیتونم باهاش در تماس باشم شوهرش نمیخواست

  من بفهم  حالا نگرانه که چرا من میدونم

خلاصه  این چند روز خواب وخوراک ندارم

دعا کنید امشب دعا کنید

فردا قراره خیلی چیزها حل بشه دعا کنید فردا به خوبی تموم شه

 


نوشته شده در یکشنبه 90/12/21ساعت 10:59 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak