سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

بهار ثانیه ثانیه می آید  واینجا کسی هست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری برایتان آرزوهای خوب دارد  روزها و ساعتها و دقایق وثانیه ها می گذرند وچه زود می گذرند .


احساس من اینست که زمان زودتر از همیشه د گذر است انگار که می خواهد به جایی برسد مثل مردم شهر ودیارمان که دنبالشان گذاشته اند همه  در کوچه خیابان سر گردانند 


ولی موقع سال تحویل همه جا آرام  آرام آرام


 می خواهم از سال 90 بگویم


سال 90 سریعتر از سالهای قبل گذشت و برای من پر  از خاطرات تلخ وشیرین بود


سه ماهه اول سال در محیطی کار می کردم که سرشار از دروغ وتهمت وغیبت بود  واین عذابمم میداد  اواخر خرداد یعنی 26 خرداد از مدیر مجتمع خواستم مرا که معاون مجتمع هم بودم رها کند   مدیر وقتی اوضاع روحی مرا دید ودید که صبر تمام شده مرا مرخص کرد ورفتم وپشت سرم را نگاه نکردم تا اول مهرماه


همان اواخر خردا وشروع تعطیلی تابستان لبود که بیماری به سراغم آمد بیماری که مرا به روانه پزشک  وبیمارستان و....... زانو دردی که باعث شد نمیدانم تا کی ولی باید نشسته وروی میز  نماز بخوانم روی زمین ننشینم   و.......................


نمیدانم این وضع من تا کی ادامه خواهد داشت ولی تنها اتفاق ناخوشایند این سال برای من همین بود که باعث شد تابستان خانه نشین شوم  اصلا من به تعطیلی حساسیت دارم


  بعد از آن سال تحصیلی جدید در محیطی کار کردم که آرامش را به من هدیه داد درست است که در همان مجتمع مشغول به کار شدم ولی نه به عنوان معاون  در دو مدرسه با مدیران عالی که هر از نظر شخصیتی بسیار عالی وقدر دان بودند هر چند من از هیچ کاری دریغ نمی کردم لحظه ای بیکار نبودم  وآرزویم بود که آنی برای خودم باشم وبنشینم ومثل دیگر دبیران چایی میل کنم


ولی آنها هم مواظب من بودند


از اتفاقت خوب امسال ازدواج برادرم در شهریور نود بود که یک هفته شادی را برایمان به ارمغان داشت وبعد از آن عقد خواهرم با کسی که  برازنده او بود


واین  اوخر هم مشکل دوستم از نگرانیهای آخر سال من بود


دوستم تمام وسایل هفت سین را که برای خود خریداری کرده بود توسط یکی دیگر از دوستان برای من فرستاد  وخواست

 که من ازآنها ااستفاده کنم  دیشب با اشک چشمم هفت سینی درست کردم که قرار بد او درست کند ازش بی خبرم

 امروز با برادرش تماس گرفتم وجیایاحوالش شدم ولی مثل اینکه هنوز اوضاع بر وفق مرادشان  نیست


 وسال آینده که قرار است اتفاقات خوبی اگر خدا بخواهد رخ دهد


که اگر خدا بخواهد سال خوبی خواهیم داشت


از خدا میخواهم سال آتی سالی پر از حضور او درزندگی همه ما باشد آمین


برای همه دوستانم آرزوی موفقیت می کنم

برای دوست وخواهر خوبم کلک بهار آرزوی موفقیت وسالی توام با شادی می کنم


برای سمفونی صبر برادر خوبم که امیدوارم به همین زودی ها رخت دامادی بر تن کند


خواهر خوبم بانوی جنوب که برایش سرسبزی  وموفقیت آرو میکنم


برای خواهر خوبم گپم پی توئه که همیشه درک اسمش برایم مشکل بود


برای خواهران  گلم گل یخ و سحر بانوی عزیزم  وبرای عمو نوید و دیگر دوستانم که قلمم فرصت نام بردن هاز آنها را ندارد آرزوی بهروزی می کنم  


 وبرای کیمیای مهر عزیز که به تازگی پدرش را ازدست داده است نیز آرزوی سال توام با رحمت خداوند وشادی آرزو میکنم


 وبرای همسرم سالی پر از برکت وسلامتی وجیبی پر از پول آرزومندم

شما را دعوت می کنم که شادترین وتلخ ترین خاطرات امسالتون رو اگه که دوست داشتید اینجا به قلم بکشید و اگر هم میلتون کشید به این سوالات جواب دید

زیباترین کلمه یا جمله  ای که شنیدی  : زیباترین جمله ای که شنیدم این بود که همسرم درجلسه ای بیان کرد که از گذشت وصبوری من لذت می برد

زیباترین پیامکی که خواندید   : زن قداست دارد برای با او بودن باید مرد

وشما از زیباترین هایتان بگویید

شاد و سرزنده و پیروز باشید این یه دستوره


نوشته شده در دوشنبه 90/12/29ساعت 8:58 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak