ترنم باران
خدا را دیده ای آیا وقتی خطایی می کنی اما ته قلبت پشیمانی ومی خواهی از آن راهی که رفتی باز گردی
نمی دانی که در رابسته او یا نه ؟ یکی با اولین کوبه به در آهسته می گوید بیا ای رفته صد بار آمده باز آی که من
در را نبستم منتظر بودم که بر گردی
خدا گوید تو ای زیباتر از زیبای خورشیدم تو ای والاترین مهمان دنیایم بدان آغوش من باز است شروع کن یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش بامن
......................................................................................................................................
چقدر دیدنی میشوند مردم دیارم این روزها وشبها
کدوم شبی می بینی که مردم نصف تو کوچه خیابون پراکنده باشند مثل اینکه اصلا هیچ وقت این موقع شب خواب
نبودند چه دیدنی میشوند مردم شهرم چقدر این حال وهوا رو دست دارم
چقدر تو نشستن تو جمعیت زیاد وغریب بودن رو دوست دارم جایی که شلوغ باشه کسی منو نشناسه چه حالی میده
مناجات تو این موقعیت ولی امسال پای رفتن به این جمعیت رو نداشتم
ولی چرا این حال فقط باید مخصوص شبهای قدر باشه مگه مواقع دیگه سال مشکلی داره مناجات با تو با این حس
وحال
بعضی مواقع خوشحالم وبه خودم می بالم جایی زندگی میکنم که حداقل چنین روزها وشبهایی داریم که خودمون
رو سبک کنیم سبکبال بشیم و راحت ولی کاش ادامه داشت و به این شب بسنده نمیشد
چه حالی میده وقتی فقط با توام فقط با تو خود خودت
وقتی که نگرانم ومضطرب هر چی فکر میکنم چیزی جز یاد تو آرومم نمی کنه وقتی حالم خوب نیست از تو آرامش
میخوام ولی نمیدونم چرا ازدستم ناراحتی شایدم میدونم وخودم رو به اون را میزنم انگار که بی تقصیرم مقصرم میدونم
ولی مگه نمی گویند تو ارحم الراحمینی بخشنده ترین بخشندگان
مگه نمی گویند تو ارزق الرازقینی بهترین روزی دهندگان برای کسی ازت روزی خواستم گفتی تو دخالت نکن
ولی چه کنم که هر روز داری امتحانم می کنی ومن ضعیف نمیتونم آروم بشینم وفقط نگاه کنم
دیشب میدونی ازت چی می خواستم ازت خواستم کاش اونقدری داشتم که هیچ فقیری رو دوروبرم نمی دیدم
اونقدر قدرتم میدادی که تمام مستمندان جهان رو شناسایی می کردم
خدای من چقدر حرفها باهات درم وتو این صفحه نمی گنجه
خدای من روت رو ازم بر نگردون
خدای من فردا پروژه مهمی دارم نذار تو این پروژه شکست بخورم نگرانم واسترس دارم
خدا فردای وفرداهای خودم رو به تو میسپارم
خدا هوای کسانی که دوستشون دارم وقلبم براشون می تپه رو داشته باش
خدا هوای تمام دوستانم نزدیکانم وهمه دوستانم مجازیم رو داشته باش
التماس دعا
دوستان خوبم :
فکر می کنم یه اشتباهی انجام دادم ما یه پستی گذاشتیم با عنوان لطیفه که به نظر میرسه به مذاق بعضی از
هموطنان عزیزمون خوش نیموده
من به نوبه خودم از تمام اقوام ایرانی معذرت میخوام که این لطیفه ها در موردشون گفته شده
خود من قبول دارم که هم ما از یک جنس هستیم وهیچ تفاوتی بین ما وجود ندارد
قبول دارم که نباید در گفتن لطیفه و جوک از قوم خاصی استفاده نشود
حتی در کتاب مقدسمان آمده نباید گروهی گروه دیگری را مسخره کنند ومن هم به این اعتقاد کامل دارم
اما من متاسفانه برای احترام به نظرات دوستانم آنها را تایید کردم که مثل اینکه به مذاق یکی از هموطنان خوش
نیامده وایشان از من رنجیده خاطر شدند
لازم به ذکره که من اصفهانیم و همونطور که میدونید در مورد اصفهانیا لطیفه ها ی زیادی ساخته ودر دست
ساخته ومن هیچ وقت ناراحت نشدم از شنیدنشان
من در هم اینجا از طرف خودم ودیگر دوستانم از ایشان عذر خواهی می کنم و خواهش می کنم قصور بنده رابه خاطر
این اشتباه پذیرا باشند
با سپاس
...................................................................................................................................
بالاخره دو تا آموزشگاه رو تو همون مجتمع سال قبل رو انتخاب کردم برای راحتی کارم مقطع پاینتری رو انتخاب کردم کاش جوش مثله
سال گذشته نباشه من آرامش میخوام و دنبال آرامشم
دعا کنید بتونم امسال برم سر کار بعید میدونم بتونم آخه به مدت زیاد نمیتونم روی صندلی بشینم
گفتند اگه نتوستی میتونی مرخصی استعلاجی بگیری تنها نشستن تو خونه اونم وقتی همه سر کارند برام رنج آوره
برام دعا کنید
التماس دعا
هر سال تابستون که میشه به اصطلاح دارم استراحت میکنیم ولی فکر اینکه سال دیگه کجا شاغل باشیم نمیذاره راحت باشیم سال قبل سالی بود پر تنش سالی که تو محیط کارم اذیت شدم البته من مشکلی نداشتم بهترین سال از نظر شغلیم بود با اینکه معاو ن مجتمع بودم ونظارت بر کار پتج مدرسه با من بود وسختی کار زیادی داشتم با این حال راضی بودم ولی تنش بین مدیر ودبیران مرا هم اذیت کرد بطوریکه روزهای آخر خرداد نمیتونستم اونجا رو تحمل کنم مدیرهم چون متوجه شده بود بهم مرخضی داد و الان سر ذو راهی موندم همونجا رو انتخاب کنم یا جای دیگری رو مزیتی که این آموزشگاه ها برای من داره اینه که مسیرش برام نزدیکتره وامتیاز روستا داره
با مشکلی که برای زانوهام پیش اومده از مسئول آموزش خواستم بهم انتقال موقت بدهند چون نمیتونم سوار مینی بوس بشم قبول نکردند ازشون خواستم حداقل یک مدرسه ای برام در نظر بگیرند که پله نداشته باشه بازم گفتند اگه کسی نبود برای تو در نظر میگیریم خلاصه این شده وضعیت ما تو این روزگار جالب
یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه : پدرجان ! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟ پدرش فکر می کنه و می گه :بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی ... من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم.. مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه. کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی.. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی. پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده .....؟؟؟؟ میره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه. فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیه؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چیه: سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته وروشنفکر هر کاری می کنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه، در حالیکه نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه
|
یه روز یه کلاغه با یه زرافه ازدواج می کنه بچه شون میشه کلافه
هر کی میاد اینجا باید یه لطیفه بگه
Design By : Pichak |