سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

عجیب است که ما انسانیم و به همدیگر دروغ می گوییم وبرای همدیگر دروغ می بافیم و

از حصار تنگ دروغها میخواهیم فراتر رویم .

به یاد می آورم صداقت ترا مهربانی ترا وعبث است وقتی دروغ همنشین من وتو می شود

 عبث است زندگی وهمه چیز بسان دروغ بیهوده است من از بیهودگی روزگار میترسم .

(( دروغ تندر خاموشی است که آیینه ها را می شکند وزنگار آینه ها می شود

 دروغ را چگونه وصف کنم عزیزم))

من از دروغ بیزارم اما هر روز می بینم که دیگران نطفه ریا وتملقهایشان را در رحم مهربانی پرورش می دهند

 ودروغ را در فضای سرد وگنگ تنهایی به من وتو هدیه می دهند من از این هدیه نا مقدس دلم دگرگون است

 بیا با هم دوباره صداقت را به یاد آوریم ومرا به اوج صداقت ببر .

این دست نوشته رو چند سالیه که نگه داشتم از یکی از دوستان دانشگاهیم

وقتی که شبها توی خوابگاه هیچ چیز نمیتونست ما رو تسکین بده جز داشتن یک  دوست ودوستان خوب

 که من در دوران دانشگاهی سرشار از این موهبت الهی بودم.

 هنوز این دست نوشته رو که کاغذی بیش نیست نگه داشته ام تا روزی به خود او وفرزندانش نشان دهم .


نوشته شده در چهارشنبه 90/4/22ساعت 9:6 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak