ترنم باران
هلا ای مردمان خوب ، صد افسوس
کسی شب ها به روی بام ها ، از خوشه پروین نمی چیند
مسیر کهکشان راه شیری را نمی داند
به شوق ماه ز، نغمه ای را سر نخواهد داد
دلش تنگ صدای یاکریمی هم نخواهد شد
دگر یک قمری زیبا سراغ سرو و کاجی را نمی گیرد
چرا لالایی فواره ها رویاست؟
ثواب یک وضو در جان پاشویه نخواهد ریخت
صدای پای بارانی تن خشک درختی، تر نخواهد کرد
کسی گندم به ایوانی نمی ریزد
دل همسایه ها را آش گرمی خوش نخواهد کرد
در اینجا هیچ کس آیا
تپش های دل بی تاب می فهمد؟
به دشت زندگی هاتان
خبر از رویش پاک رضایت هست؟
امان از کشتن این لحظه ها
در حسرت دیروز و فردایی که می دانی نمی آید
هلا ای آرزومندان ، به جز این آرزوی آرزو کردن
ببینم هیچ آیا آرزوی دیگری دارید؟
هلا ای زندگان
اینک کمی هم زندگی باید
عزیزانم شما را گوهری ارزنده خواهم داد
به جان لحظه ها سوگند ، اندک فرصتی باقی است
که فردا جنس دیروز است
قسم بر رفته دیروز
کمی عاشق شوید امروز
Design By : Pichak |