سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

 
یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!!
خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
 
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه...!
 بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه!

  تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن:
                                                      انتگرال بگیر


نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت 11:30 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

 معلم پسرک رو صدا زد تا انشایش را با موضوع علم بهتر است یا ثروت را  بخواند.

 پسرک با صدای لرزان گفت : ننوشته ام .معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد

 و او را پایین کلاس پا در هوا نگه داشت .

 پسرک در حالی که دست های قرمز و باد کرده اش را به هم می مالید ، زیر لب می گفت :

 آری ثروت بهتراست چون اگر ثروت داشتم ، دفتری می خریدم و انشایم را می نوشتم !!!!!!!!!


نوشته شده در شنبه 90/4/18ساعت 7:28 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

 

اینم یک پیامک خوشگل

نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از اهل زمینم خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است گل تقدیم شما

ولی از یک طرف پروانه را هم دوست می دارد .


نوشته شده در پنج شنبه 90/4/16ساعت 9:44 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

چقدر خوبه روزهای عید وروهای شادی وشیرینی ونقل ونبات

روز ولادت حضرت امام حسین وحضرت عباس وحضرت امام سجاد رو به همه تبریک می گویم

 

آرزو می کنم همیشه دل همه خوش باشه

آرزو میکنم هیچ کس غمی تو دلش نداشته باشه

آرزو میکنم  هیچ پدری شرمنده خانواده اش نباشه

آرزو می کنم همه جوانان این مرز وبوم طعم خوشبختی رو مزه مزه کنند

آرزو میکنم دل شاد وخنده از ته دل خواهرم رو ببینم

آرزو میکنم ................................................

برای دونفر از ته دل دعا کنید دونفر که اینروزها ذهن من رو به خودشون مشغول کردند دونفر که چشم براهند

 چشم براه مددی از خداوند متعالی


نوشته شده در چهارشنبه 90/4/15ساعت 2:39 عصر توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

هلا ای مردمان خوب ، صد افسوس

کسی  شب ها به روی بام ها ، از خوشه پروین نمی چیند

مسیر کهکشان راه شیری را نمی داند

به شوق ماه ز،  نغمه ای را سر نخواهد داد

دلش تنگ صدای یاکریمی هم نخواهد شد

دگر یک قمری زیبا سراغ سرو و کاجی را نمی گیرد

چرا لالایی فواره ها رویاست؟

ثواب یک وضو در جان پاشویه نخواهد ریخت

صدای پای بارانی تن خشک درختی، تر نخواهد کرد

کسی گندم به ایوانی نمی ریزد

دل همسایه ها را آش گرمی خوش نخواهد کرد

در اینجا هیچ کس آیا

تپش های دل بی تاب می فهمد؟

به دشت زندگی هاتان

خبر از رویش پاک رضایت هست؟

امان از کشتن این لحظه ها

در حسرت دیروز و فردایی که می دانی نمی آید   

هلا ای آرزومندان ، به جز این آرزوی آرزو کردن

ببینم هیچ آیا آرزوی دیگری دارید؟

هلا ای زندگان

اینک کمی هم زندگی باید

عزیزانم شما را گوهری ارزنده خواهم  داد

به جان لحظه ها سوگند ، اندک فرصتی باقی است

که فردا جنس دیروز است

قسم بر رفته دیروز

کمی عاشق شوید امروز

 


نوشته شده در یکشنبه 90/4/12ساعت 10:50 صبح توسط همیشه بارانی نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18      >

Design By : Pichak